یک کارشناس بازار سرمایه گفت که محدودیت ۳ درصدی دامنهی نوسان که قرار بود جلوی نوسانات شدید را بگیرد، نه تنها ثبات نیاورد بلکه با ایجاد صفهای فروش طولانی، نقدشوندگی را از بورس گرفت و روند ریزش را فرسایشی کرد.
محمد ماهیدشتی – تحلیلگر اقتصاد کلان: دامنهی مجاز نوسان روزانهی سهام که در گذشتهای نه چندان دور حتی ۷٪ بود، طی سالهای اخیر به بهانهی مدیریت ریسک سیستماتیک تا ۱٪ هم کاهش یافت و هماکنون تنها ۳٪ است. این اقدام با این استدلال صورت گرفته که باید در شرایط ریسک و ابهام، نوسانات شدید قیمتی را مهار کرد و وقت بیشتری برای تصمیمگیری به سرمایهگذاران داد. با این وجود، حقایق نشان میدهند که نه تنها هیچ کمکی به ثبات بازار نکرده، بلکه نتایج مخربتری را نیز به دنبال داشته است.
زمانی که تنشهای ژئوپلیتیک به اوج خود رسیدند و حتی منجر به برخورد نظامی واقعی شدند، در واقعیت ابهام در مورد آیندهی ریسک سیستماتیک کاملاً از بین رفت. بازار سهام که در ذات خود یک سازوکار ارزشگذاری کارآمد دارد، به سرعت اخبار و اطلاعات را در مدل قیمتگذاری نیز اعمال کرد. محدود نگه داشتن دامنهی نوسان در چنین شرایطی، نه تنها مانع از ریزش شدید و سنگین قیمت سهام نشد، بلکه مانع از نقدشوندگی داراییها شد. این محدودیت با ایجاد صفوف فروش، نقدشوندگی بازار را به طور کلی از بین برد و عملاً یک سازوکار غیرطبیعی برای قیمتگذاری ایجاد کرد. صفوف فروش همراه با مداخلات برای خریدهای دستوری، تنها فرصت خروج برای برخی از اشخاص در قیمتهای گرانتر از واقعیت بود و برخی از خریداران را به اشتباه انداخت که فکر میکردند با جمع شدن صفوف فروش، نزول قیمتها به پایان رسیده است. به علاوه، وقتی سهام شرکتها ۵۰ درصد از ارزش بازار خود را از دست میدهند، این نشان میدهد که حتی با دامنهی محدود هم نمیتوان جلوی تغییرات قیمتها را گرفت. در این شرایط، تنها دستاورد محدودیت دامنهی نوسان، طولانیتر کردن مدت ریزش و از بین بردن توانایی سرمایهگذاران برای خروج از بازار در امواج نزولی بعدی بوده است.
تجربهی گشایش سهام شرکتها بدون دامنهی نوسان (به دلیل افشای اطلاعات بااهمیت یا برگزاری مجامع عمومی) نشان میدهد که قیمتها در نهایت به سطح تعادلی خود میرسند. این گشایشها به بازار اجازه میدهند تا در یک بازهی زمانی کوتاه، تمام اطلاعات موجود را هضم کرده و قیمت واقعی سهام را کشف کند. این امر ثابت میکند که پنهان کردن واقعیت قیمت با استفاده از ابزارهای دستوری، تنها به تأخیر در کشف قیمت منجر میشود و به هیچ وجه نمیتواند از آن جلوگیری کند.
فلسفهی اصلی دامنهی نوسان این است که از تغییر قیمت سهام با “حجم معاملات پایین” جلوگیری کند و به نوعی به مفهوم “قیمت پایانی” وابسته است. با این حال، استفاده از میانگین موزون یک روز معاملاتی برای محاسبهی قیمت پایانی، خود محل سؤال است. برای بهبود این سازوکار، میتوان بازهی میانگینگیری را به ۱۵ دقیقه کاهش داد. در این مدل نیز چنانچه سهام در طول روز نوسانی معادل مثلاً ۲۰٪ را تجربه کرد، میتوان معاملات را برای یک مدت کوتاه، مثلاً ۱۵ دقیقه متوقف کرد تا هیجان بازار فروکش کند و سرمایهگذاران فرصت تحلیل مجدد داشته باشند. همچنین، چنانچه قیمت سهام در کمتر از یک ماه مثلاً ۵۰٪ نوسان کرد، مانند شرایط فعلی درخواست برگزاری کنفرانس اطلاعرسانی از شرکت کرد. این رویکرد، در کنار افزایش قابل توجه دامنهی نوسان روزانه یا حذف کامل آن، به بازار اجازه میدهد تا با سرعت و کارآیی بیشتری عمل کند و در عین حال، از نوسانات شدید و غیرمنطقی جلوگیری میکند.
با توجه به این که بازار سهام پس از تحمل یک دورهی ریزش شدید، اکنون آمادهی بازیابی است و ابهامات اطلاعاتی نیز تا حد زیادی از بین رفتهاند، حفظ دامنهی نوسان محدود منطقی نیست. این اقدام نه تنها کمکی به تعادل بازار نمیکند، بلکه نقدشوندگی را از بین میبرد و با تشکیل صفهای مصنوعی، هیجانات را تشدید میکند. زمان آن رسیده که با درک اقتصادی صحیح، دامنهی مجاز نوسان را به شدت افزایش داد یا به طور کلی حذف کرد. بازار سهام کارآمد، بازاری است که اجازه میدهد قیمتها آزادانه و بر اساس عرضه و تقاضای واقعی کشف شوند.
دیدگاهتان را بنویسید